ابزار منو ثابت


  • وب انجمن مورفولوژی جغرافیایی
  • 
  • وب هم کلاسی
  • به سلامتی؟?????????????????????????????????????????????????????

     

     

     

    1... پدری که نمی توانم را در چشمانش زیاد دیدیم ولی از زبانش هرگز نشنيدم


    2....به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید ،اما واسه خیلی ها پدری کرد

    3...به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه میره کارگری برای سیر کردن شکم بچه اش ،
    اما بچه اش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه !

    4....سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسیم میکنه اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش . .

     .
    5..به سلامتی پدری که کفِ تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچش کف خونه کسی رو جارو نزنن ..

    6...همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم ، که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود

    ولی پدر ...

    یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند
    خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست
    فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد

    بیایید قدردان باشیم ...
    به سلامتی پدر و مادرها
    7...پدرم هر وقت میگفت "درست میشود " ... تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ میباخت ...!


    8...وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده !
    وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده !
    وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه ...
    و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری

    9...پدرم ،تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته هاهم میتوانند مرد باشند !


    10..به سلامتی هرچی پدره

    - به سلامتی اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانش گریه فرزندش رو دید و

    ماشین رو داد دست فرزندش و در حالی که چشماش پر از گریه بود گفت : حالا تو موهای منو بتراش !

    - به سلامتی پدری که «نمی‌توانم» را در چشمانش زیاد دیدیم، ولی از زبانش هرگز نشنیدم ...!!

     

    11...- به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید، اما واسه خیلی‌ها پدری کرد

     

    12- به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف می‌پوشه، میره کارگری برای سیرکردن شکم بچه‌اش ، اما بچه‌اش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه !

     

    13- سلامتی اون پدری که شادی‌شو با زن و بچش تقسیم می‌کنه اما غصه‌شو با سیگار و دودش .

    . .

    14- به سلامتی پدری که کفِ تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچش کف خونه کسی رو جارو نزنن..

     

    15- پدرم هر وقت می‌گفت "درست می‌شود"... تمام نگرانی‌هایم به یک باره رنگ می‌باخت...!

     

    16- پدر و پسر داشتن صحبت می‌کردن!! پدر دستشو می‌ندازه دور گردن پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو؟

    پسر میگه: من..!! ... ... ... پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو؟؟!! پسر میگه : بازم من شیرم ...

    پدر عصبی ميشه، دستشو از رو شونه پسرش برمی‌داره میگه : من شیرم یا تو!!؟؟ پسر میگه : بابا تو شیری...!!

    پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من، حالا میگی تو ؟؟

    پسر مي‌گه : آخه دفعه‌های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا...

     

     

    17- وقتی پشت سر پدرت از پله‌ها میای پایین و می‌بینی چقدر آهسته میره ، می‌فهمی پیر شده ! وقتی داره صورتش رو اصلاح می‌کنه و دستش می‌لرزه ، می‌فهمی پیر شده ! وقتی بعد غذا یه مشت دارو می‌خوره ، می‌فهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه... و وقتی می‌فهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه‌های تو هستش ، دلت می‌خواد بمیری...

     

    18- پدرم ،تنها کسی است که باعث می‌شه بدون شک بفهمم فرشته‌ها هم می‌توانند مرد باشند !

     

    19- خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می‌شود اما زودتر از او به خانه برمی‌گردد؛ به سلامتی هر چی پدره .

    . .

    20- به یاد تمام پدرها و مادرهای عزیزمان که چشمشون به دیدن دوباره ماهاست.

     

    -21 به یاد تمام آن‌ها چه آن‌هایی که هنوز بین ما هستند و ما قدرشان را نمی‌دانیم و چه آن‌هایی که ما از دستشان داده ایم و جایشان بین ما خالیست .

     

     22....به سلامتی پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانش گریه ی فرزندش را که دید گفت:حالا تو موهای مرا بتراش

    23...به سلامتی پدری که نمیتوانم را در چشمانش زیاد دیدم ولی از زبانش نشنیدم...!!!

    24....به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن را نچشیداما برای خیلی ها پدری کرد.

    25...به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف می پوشد میرود کارگری برای سیر کردن شکم بچه هایش اما بچه اش خجالت می کشد به دوستانش بگوید این پدر من است

    26....به سلامتی پدری که شادی اش را بازن و بچه اش تقسیم می کند اما غصه اش را با تنهایی هایش

    27....به سلامتی پدری که کف تمام شهر را جارو می زندکه زن و بچه اش کف خانه کسی را جارو نزنند

    28...همیشه مادر را به مداد تشبیه می کردم که با هر بار تراشیدن کوچک و کوچک تر می شود...ولی پدر...

    یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را حفظ می کند خم به ابرو نمی اورد و خیلی سخت تر از این حرف هاست فقط هیچ کسی نمی بیند و نمی داند که چقدر دیگر می تواند بنویسد... بیایید قدر دان باشیم... به سلامتی پدر و مادرها

    29...خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گشت به سلامتی هر چی پدره صلوات

     



    نظرات شما عزیزان:

    نام :
    آدرس ایمیل:
    وب سایت/بلاگ :
    متن پیام:
    :) :( ;) :D
    ;)) :X :? :P
    :* =(( :O };-
    :B /:) =DD :S
    -) :-(( :-| :-))
    نظر خصوصی

     کد را وارد نمایید:

     

     

     

    عکس شما

    آپلود عکس دلخواه:







    تاريخ : چهار شنبه 10 آبان 1398 | 19:1 | نویسنده : هادی عزیزی |
    ابزار وب رایگان-جک و لطیفه